گروه ادبيات و زبان فارسي

ساخت وبلاگ
اشعار ضرب المثلیحسن حاج صدریضرب المثل ها سخنان حکیمانهٔ موجز و پر مغزی است که در ذهن و زبان مردم جاری و ساری می شود و معمولاً اندرزی حکیمانه یا داستانی عبرت آموز در خود نهفته دارددر همه فرهنگها و زبانها ضرب المثل وجود دارد هر ملتی که تاریخ دراز دامن و تمدنی کهن داشته باشد حجم ضرب المثل هایش بیشتر استمردم معمولاً برای آنکه مقصود خود را بهتر و موثرتر بفهمانند از ضرب المثل استفاده می‌کنند چون ضرب المثل حکمت فشرده ای است که از دل یک فرهنگ زاییده می شودمعمولا این ضرب المثل ها را شاعران حکیمان و اندیشمندان می‌آفریند که گاهی یک مصراع یا یک بیت است و گاهی یک جمله و عبارت منثور است که مورد توجه و تامل قرار می‌گیرد و مردم با برداشتی مناسب آن را در موقعیتی مناسب به کار می‌گیرندضرب المثل ها چون تجلی فرهنگ، اندیشه و آداب و عادات مردم یک جامعه است در واقع رسالتی تربیتی و آموزشی هم به عهده دارندآنچه باعث می‌شود سخنان حکیمانه و نغز شاعران به صورت ضرب المثل درآید و در ذهن و زبان مردم جاری شود به چند عامل مهم بازمی‌گردد:فصاحت و روانی آن سخن، رسایی و شیوایی، ایجاز و اختصار، مفاهیم و معانی نغز و کمال یافته و جامع الاطراف، سرعت انتقال، سهولت تلفظ و حفظ آن سخن، قدرت جذب و سرعت انتشار، موسیقی گوشنواز و آهنگ زیبا باعث می شود شعری که حاصل تخیل و اندیشه شاعر است به سرعت رواج پیدا کرده به صورت ضرب المثل در آیددر زبان فارسی اشعار و سخنان سعدی، مولانا ،صائب تبریزی ،حافظ، نظامی و فردوسی به نظر می‌رسد بیش از شاعران دیگر حکم ضرب المثل یافته باشند و در بین خواص و عامه مردم رایج شده اندبیش از همه شاعران پارسی گوی سعدی جایگاه برتر و والاتری دارد زیرا صدها سخن و شعر حکیمانه و هنرمندانه او به صورت ضرب المثل درآ گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 16:28

**گرگ باران دیدهکی چون رخ من، دیده یاران دیده؟کی همچو خزان من، بهاران دیده؟من شیر نَرَم، رمیده زین بیشه خشکگرچه مثل است: گرگ باران دیده.مسیح کاشانیدرگذشته 1066 ق.●حکیم رکن‌الدین مسعود کاشانی متخلّص به «مسیح»، از شاعران پُرگوی فارسی است که به گفته نصرآبادی، «اشعارش قریب به صد هزار بیت است» (ج 1، 312). دیوان کامل اشعار او به چاپ نرسیده و این رباعی او را ما از کتاب بهار عجم (ج 3، 1778) برگرفتیم.«گرگ باران دیده» کنایه از آدم سرد و گرم چشیده است و از حدود 900 سال پیش تا امروز، به همین عبارت، در متون نظم و نثر فارسی به‌کار رفته و مورد استفاده عامه مردم قرار گرفته است. وجه تسمیه این تعبیر، مثل بسیاری از تعابیر و مصطلحات کهن، مبهم است و همین ابهام، بعضی نویسندگان را به فکر انداخته که با تغییرات دلبخواهی در مثل، آن را معنی‌دار کنند. البته یک وجه تسمیه عامیانه برای آن وجود دارد: «ظاهر آن است که گرگ بچه از باران می‌ترسد و در وقت باران، از سوراخ خود بر نمی‌آید؛ هرچند گرسنه و تشنه باشد. اما چون گرگی بیرون خانه خود باشد و از اتفاقات، او را باران در گیرد و ببیند که از او آفتی و ضرری به این نمی‌رسد، بار دیگر دلیر می‌شود و از باران خائف نمی‌گردد» (بهار عجم).نظامی گنجوی قدیمی‌ترین شاعری است که به این اصطلاح تمثل جُسته (شرف‌نامه، 188):ز باران کجا ترسد آن گرگ پیرکه گرگینه پوشد به‌جای حریرضیاء نخشبی (751 ق) هم این مثل را به‌کار بُرده (طوطی نامه، 140):روزی در این باب، با گرگ مشورت کرد؛ گرگی کهنه بود باران دیده.شاعران دوره صفوی از قبیل صائب، سلیم تهرانی، میرنجات، اشرف مازندرانی، مخلص کاشی و دیگران، بارها مثل «گرگ باران دیده» را در شعر خود آورده‌اند (رک. فرهنگ اشعار صائب، ج 2، 625؛ مصطلحات الشعراء، گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1402 ساعت: 16:22

♦️سفره هفت سین، نماد ماندگار‌ ایران زمین/سین‌های در سفره هفت سین نماد چه هستند؟ 1️⃣سیب: سیب نماد سلامتی و تندرستی بوده و وجود آن در میان هفت سین به منظور تندرستی اعضای خانواده در سال جدید است تا آن ها را از گزند آسیب و بیماری حفظ نماید. 2️⃣سبزه: زیباترین نماد سفره هفت سین، سبزه است که نماد حیات و شادابی می باشد. اغلب ایرانیان از این نماد به منظور داشتن سالی شاد و با طراوت استفاده می کنند. سبزه همچنین نماد فرشته اردیبهشت است. 3️⃣سمنو: سمنو سَمبل خیر و برکت است. ایرانیان چند روز پیش از شروع سال جدید این ماده را از پخت جوانه های گندم تهیه می کنند و معتقدند که قرار گیری آن بر روی سفره هفت سین، سبب افزونی نعمت و برکت در زندگی آن ها خواهد شد. 4️⃣سرکه: سرکه نماد جاودانگی است. در گذشته از سرکه برای باطل کردن سحر و جادو استفاده می شده است. قرار گرفتن این نماد بر روی سفره هفت سین سبب خواهد شد تا ناملایمات سال نو از بین برود. 5️⃣سیر: سیر سَمبل اهورا مزدا و نمادی از تندرستی و سلامت است. اغلب پیشینیان از خواص دارویی سیر به منظور درمان برخی از بیماری ها استفاده می نمودند؛ از این رو می توان از این ماده برای داشتن سالی بدون بیماری بر روی سفره هفت سین استفاده نمود. 6️⃣سکه: سکه یکی از نمادهای رزق و روزی است. افراد سکه را در میان سفره خود جای داده اند تا در سال جدید از درآمد مناسبی برخوردار گردند و روزی آن ها از سوی خداوند افزایش یابد. 7️⃣سماق: نماد و چاشنی شادی و صبر و استقامت سماق است. وجود این ماده بر روی سفره هفت سین به این منظور بوده است که سال پیش رو را با نهایت شادی و استقامت در برابر سختی ها دنبال نماییم. 8️⃣سنجد: سنجد با دو نماد در میان افراد شناخته می شود. اغلب مردم سنجد را نماد عشق و گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 66 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1402 ساعت: 22:27

#توضیحات_تلفظهمیشه شاهنامه را با تلفظ فارسی معیار شنیده‌ایم؛ چیزی نزدیک به گویش فارسی در تهران. اما در این‌جا تلفظ‌هایی می‌شنویم که دور از این گویش رسمی‌ست. این‌تلفظ‌ها نه حاصل ذوق و خوش‌آمدِ پیرایشگر بوده –آن‌طور که مجریان رادیووتلویزیون یک‌شبه تصمیم می‌گیرند که "کارکَرد" را کارکِرد" تلفظ کنند- که اثر پژوهش‌ها و واکاوی‌های سالیان است. نشانه‌هایی از درون خود شاهنامه و نشانه‌هایی از بیرون آن در این‌راه چراغ بوده‌اند. بعضی از این‌نشانه‌ها بسیارروشن خودنمایی می‌کرده‌اند و بعضی‌بیشتر، کورسویی بوده‌اند؛ حدسی، که دراثر پیگیری و مداقه‌ی بسیار به یقین رسیده‌. و البته که پُرروشن است ما هیچ‌گاه به گویش خود فردوسی نخواهیم رسید. چون صدای ضبط‌شده‌ای از آن‌دوران وجود ندارد و خط فارسی هم به‌دلیل ویژگی‌هایش، ازجمله نداشتن نشانه برای مصوت‌های کوتاه (زیر و زبر و پیش)، کمکی در این‌راه نیست و اصلاً خود، سرچشمه‌ی اختلاف خوانش بوده است. اما نمی‌توان به‌این‌بهانه راه را بر جست‌وجو بست؛ و باید از هر روزن کوچکی در این تاریکنا نوری جست. همان‌طور که پژوهش‌ها درمورد خوانش، دست‌کم نکات زیر را به‌روشنی آشکار کرده:فاصله‌ی زمانی پایان زبان فارسی میانه تا دوره‌ی سرایش شاهنامه بسیاراندک است. و مأخذ مهم شاهنامه‌ی منثور ابومنصوری که مرجع سرودن شاهنامه‌ی فردوسی بوده، یکی از دستنویس‌های خداینامه به پارسی میانه بود و زبان آن شاهنامه به پارسی میانه بسیار نزدیک بود. براین‌اساس، فارسی میانه بهترین معیار برای تلفظ واژه‌هاست. با این‌معیار باید "اَژدها" خواند و"هَنگام" و "گُمان" و "نِشیب".همچنین باوجود تغییرات تدریجی در زبان، در زمان شاهنامه برخی قالب‌های دستوریِ فارسی میانه هنوز جاری بوده و مثلا در جلوی واژه‌هایی که با گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 66 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 17:07

✍️ مجتبی مینوی طهرانی در ۱۹ بهمن۱۲۸۲، در تهران متولّد شد. هنگامی که نزدیک به سه سال داشت، پدرش طبق سنّت خانوادگی که همه روحانی بودند، تصمیم گرفت برای تحصیل علوم دینی عازم عراق شود. اقامت خانواده در سامرا و نجف نزدیک به پنج سال ادامه یافت.هنگامی که در ۱۲۹۰ همراه خانواده به ایران بازگشت، قرآن را حفظ بود و خواندن و نوشتن فارسی و عربی را به خوبی می‌دانست. تحصیلات ابتدائی را در تهران ادامه داد و دوره متوسطه را در دارالفنون گذراند و با صادق هدایت هم درس بود.مینوی در ۱۷ سالگی به خاطر شغل پدرش در رشت سکنی گزید و آنجا تحت تاثیر جریان میرزا کوچک‌خان و حمله بلشویک‌ها به گیلان، مجذوب تبلیغات کمونیستی شد و در سلک جوانان کمونیست ثبت نام کرد. بعد همراه گروهی از جوانان به باکو رفت و پس از چند ماه اقامت در باکو، از اختلافی که میان گفتار و کردارکمونیست‌ها دید سر خورده شد و از آن پس برای همیشه از سیاست کناره گرفت.پس از بازگشت به تهران از ۱۲۹۹ به تحصیل در دارالمعلمین پرداخت و ضمن تحصيل در دارالمعلمين، به كار تندنويسى در مجلس شوراى ملى مشغول شد.در ۱۳۰۷ به‌عنوان معاون سرپرست محصلین ایران در فرانسه به آن کشور اعزام شد، ولی پس از چند ماه درپی بروز اختلاف با رئیس دفتر مذکور به ایران بازگشت. در همان سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب شد که بعداً به کتابخانه ملی تغییر نام یافت. در همین دوره به آموختن زبان‌های فرانسه و انگلیسی پرداخت، آموزش زبان پهلوی را در محضر پروفسور هرتسفلد آلمانی آغاز کرد و در تاریخ و فرهنگ ایران به تحقیق پرداخت.در ۱۳۰۸ برای اشتغال در دفتر سرپرستی محصلین ایران در انگلستان به لندن رفت و سه سال در آنجا ماند. طی این سال‌ها به تکمیل زبان‌های انگلیسی و فرانسوی پرداخت، و با تعدادی از خاور گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 84 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 18:08

«آرایهٔ «حسنِ تعلیل» و توجیهِ معایبِ محبوب» (در «نزهة‌المجالس»)در سنّت‌های دامنه‌دارِ شعرِ فارسی (البته با تفاوت‌های در ادوارِ گوناگون) محبوبِ آرمانی ازمنظرِ سیرت و صورت ویژگی‌های مشخصی دارد. ازجمله در ظاهر، بلندبالا، سپیداندام، درازگیسو، سیه‌چشم، کوچک‌دهان و باریک‌میان است. استثناء البته وجود دارد؛ چنان‌که در شعرِ برخی از شاعران چهرهٔ معشوق «سبز» توصیف شده و در شعرِ حافظ نیز به «گندمین»‌بودنِ «عارضِ» محبوب اشاره‌شده‌است.گاه شاعران کاستیِ اندامِ محبوبی را که نقصی داشته یا از زیباشناسیِ آرمانی کم‌بهره بوده، با حسنِ تعلیل یا دلیل‌تراشیِ هنری به‌زیبایی توجیه‌‌کرده‌اند.نزهة‌المجالس سفینه‌ای است موضوعی و مشتمل بر بیش‌از چهارهزار رباعی از ۳۰۰ شاعرِ گوناگونِ سده‌های چهارم تا هفتم. این اثر در هفده باب و هر بابِ آن نیز در چندین «نمط» تدوین شده‌است. بابِ یازدهم، که مفصّل‌ترین بخشِ کتاب نیز است، به «اوصاف و افعال» و انواعِ تشبیهات و حالات و صفاتِ معشوق اختصاص یافته‌است. عنوانِ نمطِ بیست‌و‌هفتمِ این جُنگ، «در عیب‌ها که از ایشان گیرند»، است. در این بخش، به کاستی‌هایی هم‌چون «زلفِ بریده»، «کوتاهیِ زلف»، «دهانِ فراخ»، «احولی»، «کوری»، «کژ‌دندانی»، «زردیِ دندان»، «سرخ‌مویی»، «کژیِ گردن»، «بالای دراز»، «کوتاهیِ بالا»، لاغری»*، «سبزارنگی» و «ازرق‌چشمی» اشاره‌شده‌است. شاید زیباترینِ این حسنِ تعلیل‌ها همان رباعیِ مشهورِ عنصری باشد دربارهٔ زلفِ بریدهٔ ایاز و پشیمانیِ محمودِ غزنوی از دادنِ چنان فرمانی. آن‌جاکه شاعر گوید: «که آراستنِ سرو ز پیراستن است!».نمونه‌هایی از حُسنِ تعلیل‌های نزهة‌المجالس:_ «دهانِ فراخ»:تا گشت عتاب و جنگ با ماش فراخشد تنگِ شکر زان لبِ دُرپاش فراخگفتند: فراخ است دهانِ خوشِ ا گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:15

گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:15

اسطوره ها و حماسه های هر ملتی تا حدی نشان دهندۀ باورهای عمیق و بنیادین آن ملت هستند. ایرانیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شاهنامه فردوسی به عنوان اصلی ترین منبع شناسایی اساطیر و پهلوانان ایران به خوبی می تواند باورهای بنیادین ملت ایران را برای ما فاش کند. اگرچه به نظر می رسد شاهنامه کتابی مردانه باشد اما همانطور که رضا براهنی گفته حماسه اولین گام برای حرکت به سمت درام است و به همین دلیل، نقش زنان در آن بسیار برجسته است. با وجود این موضوع، محققان کمتر به این موضوع توجه می کنند.در این گزارش قصد داریم برخی از زنان مهم و تاثیرگذار شاهنامه را معرفی کنیم. اگرچه برای فهم دقیق نقش زنان باید دست به دامان تحقیقات و پژوهش های مفصل شویم اما معرفی اجمالی این زنان در یک گزارش خبری می تواند مقدمه خوبی برای آشنایی علاقه مندان به زنان شاهنامه باشد.شاهنامه روایتی اساطیری از تاریخ ایران است. این کتاب قطور پر از حماسه، رزم، بزم، عشق و ... است و به همین دلیل، می توان آن را کتاب زندگی دانست که فراز و فرودهای حیات بشر را به نمایش می گذارد. بنابراین، شاهنامه زنان مختلفی را معرفی می کند. زنان بدجنس و شرور، مهربان، آزاده، پهلوان و ... همه و همه در شاهنامه معرفی می شوند. علی رغم ظاهر، شاهنامه به خوبی توانایی نشان دادن فراز و فرودهای زندگی زنانه را دارد و با اینکه حدود 1000 سال قبل نوشته شده اما توانایی بالایی در انعکاس حیات پیچیده زنان دارد.درزیر به برخی از مهم ترین زنان شاهنامه که هر کدام نماد یک صفت بشر هستند، می پردازیم:سودابه؛ نماد حسادت و فتنهبدون شک سودابه شرورترین زن شاهنامه است. سودابی زنی چند وجهی و پیچیده است. او همسر کیکاووس است اما به سیاوش، پسر او دل می بندد و وقتی با جواب نه سیاوش رو گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:15

«آرایهٔ «حسنِ تعلیل» و توجیهِ معایبِ محبوب» (در «نزهة‌المجالس»)در سنّت‌های دامنه‌دارِ شعرِ فارسی (البته با تفاوت‌های در ادوارِ گوناگون) محبوبِ آرمانی ازمنظرِ سیرت و صورت ویژگی‌های مشخصی دارد. ازجمله در ظاهر، بلندبالا، سپیداندام، درازگیسو، سیه‌چشم، کوچک‌دهان و باریک‌میان است. استثناء البته وجود دارد؛ چنان‌که در شعرِ برخی از شاعران چهرهٔ معشوق «سبز» توصیف شده و در شعرِ حافظ نیز به «گندمین»‌بودنِ «عارضِ» محبوب اشاره‌شده‌است. گاه شاعران کاستیِ اندامِ محبوبی را که نقصی داشته یا از زیباشناسیِ آرمانی کم‌بهره بوده، با حسنِ تعلیل یا دلیل‌تراشیِ هنری به‌زیبایی توجیه‌‌کرده‌اند.نزهة‌المجالس سفینه‌ای است موضوعی و مشتمل بر بیش‌از چهارهزار رباعی از ۳۰۰ شاعرِ گوناگونِ سده‌های چهارم تا هفتم. این اثر در هفده باب و هر بابِ آن نیز در چندین «نمط» تدوین شده‌است. بابِ یازدهم، که مفصّل‌ترین بخشِ کتاب نیز است، به «اوصاف و افعال» و انواعِ تشبیهات و حالات و صفاتِ معشوق اختصاص یافته‌است. عنوانِ نمطِ بیست‌و‌هفتمِ این جُنگ، «در عیب‌ها که از ایشان گیرند»، است. در این بخش، به کاستی‌هایی هم‌چون «زلفِ بریده»، «کوتاهیِ زلف»، «دهانِ فراخ»، «احولی»، «کوری»، «کژ‌دندانی»، «زردیِ دندان»، «سرخ‌مویی»، «کژیِ گردن»، «بالای دراز»، «کوتاهیِ بالا»، لاغری»*، «سبزارنگی» و  «ازرق‌چشمی» اشاره‌شده‌است. شاید زیباترینِ این حسنِ تعلیل‌ها همان رباعیِ مشهورِ عنصری باشد دربارهٔ زلفِ بریدهٔ ایاز و پشیمانیِ محمودِ غزنوی از دادنِ چنان فرمانی. آن‌جاکه شاعر گوید: «که آراستنِ سرو ز پیراستن است!».نمونه‌هایی از حُسنِ تعلیل‌های نزهة‌المجالس:_ «دهانِ فراخ»:تا گشت عتاب و جنگ با ماش فراخشد تنگِ شکر زان لبِ دُرپاش فراخگفتند: فراخ است د گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 13 مهر 1401 ساعت: 12:51

سیر اعداد در ادب فارسیسیر اعداد در شعر کلاسیک فارسی بار معنایی قابل توجهی به شعر بخشیده است . پیشینه ی این اعداد بیانگر آیینها و رسمهای کهن این آب و خاک و شیوه ی نگرش ساکنان آن به جلوه های گوناگون پدیده های طبیعی می باشد . به کارگیری اعداد در شعر ، از یک سو زبان شعر را کوتاه و زیبا کرده و از سوی دیگر مایه ی پیچیدگی و دیریابی آن شده است .کوچکترین عددی که در شعر به کار گرفته شده است عدد نیم است . شاعران با این عدد معدود های گوناگونی ساخته اند که اغلب قید قلت است مانند : نیم کرشمه ، نیم جو ، و ...عدد یک یا ( ی نکره ، یا اولین و اول ) و از این قبیل ، ترکیب های گوناگونی با معانی متفاوت ساخته است . حافظ عدد یک را معمولا در مفهوم قید قلت در ترکیباتی نظیر یک جو  ، یک ذره ، یک دانه ، به کار برده است و در مقابل معمولا عدد سی یا هزار را به عنوان قید کثرت آورده است :زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد    یک ذره و صد مستی ، یک دانه و صد سیمرغکاربرد عدد یک و یکی گاهی نیز در مفهوم توحید الهی است .عدد دو در ادب فارسی دارای بسامد بالایی است اما به ندرت باعث دیر یابی شعر می شود و در اکثر موارد ساده و قابل فهم است .ترکیباتی نظیر دو دیده ، دو لعل ، دو عالم ، دو رخ ، و غیرهعدد سه بسامد اندکی داشته اما شکل های معنایی زیادی ساخته است ترکیب سه جان در واقع در بردارنده ی معنای انفاس سه گانه است نفس ناطقه ، نفس نامیه و نفس حیوانیتعبیر ثلاثه ی غساله هم همان شراب صبحگاهی است که سه جرعه بوده و در برابر خمسه ی هاضمه که پنج جرعه و سبعه ی نامیه که شش جرعه بوده است به کار می رفته است .عدد چهار نیز بسامد بالایی در شعر فارسی دارد که معمولا مراد از آن عناصر چهار گانه است که عبارت از باد و آب و خاک گروه ادبيات و زبان فارسي...ادامه مطلب
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 13 مهر 1401 ساعت: 12:51