**گرگ باران دیدهکی چون رخ من، دیده یاران دیده؟کی همچو خزان من، بهاران دیده؟من شیر نَرَم، رمیده زین بیشه خشکگرچه مثل است: گرگ باران دیده.مسیح کاشانیدرگذشته 1066 ق.●حکیم رکنالدین مسعود کاشانی متخلّص به «مسیح»، از شاعران پُرگوی فارسی است که به گفته نصرآبادی، «اشعارش قریب به صد هزار بیت است» (ج 1، 312). دیوان کامل اشعار او به چاپ نرسیده و این رباعی او را ما از کتاب بهار عجم (ج 3، 1778) برگرفتیم.«گرگ باران دیده» کنایه از آدم سرد و گرم چشیده است و از حدود 900 سال پیش تا امروز، به همین عبارت، در متون نظم و نثر فارسی بهکار رفته و مورد استفاده عامه مردم قرار گرفته است. وجه تسمیه این تعبیر، مثل بسیاری از تعابیر و مصطلحات کهن، مبهم است و همین ابهام، بعضی نویسندگان را به فکر انداخته که با تغییرات دلبخواهی در مثل، آن را معنیدار کنند. البته یک وجه تسمیه عامیانه برای آن وجود دارد: «ظاهر آن است که گرگ بچه از باران میترسد و در وقت باران، از سوراخ خود بر نمیآید؛ هرچند گرسنه و تشنه باشد. اما چون گرگی بیرون خانه خود باشد و از اتفاقات، او را باران در گیرد و ببیند که از او آفتی و ضرری به این نمیرسد، بار دیگر دلیر میشود و از باران خائف نمیگردد» (بهار عجم).نظامی گنجوی قدیمیترین شاعری است که به این اصطلاح تمثل جُسته (شرفنامه، 188):ز باران کجا ترسد آن گرگ پیرکه گرگینه پوشد بهجای حریرضیاء نخشبی (751 ق) هم این مثل را بهکار بُرده (طوطی نامه، 140):روزی در این باب، با گرگ مشورت کرد؛ گرگی کهنه بود باران دیده.شاعران دوره صفوی از قبیل صائب، سلیم تهرانی، میرنجات، اشرف مازندرانی، مخلص کاشی و دیگران، بارها مثل «گرگ باران دیده» را در شعر خود آوردهاند (رک. فرهنگ اشعار صائب، ج 2، 625؛ مصطلحات الشعراء، , ...ادامه مطلب