سیر اعداد در ادب فارسی
سیر اعداد در شعر کلاسیک فارسی بار معنایی قابل توجهی به شعر بخشیده است . پیشینه ی این اعداد بیانگر آیینها و رسمهای کهن این آب و خاک و شیوه ی نگرش ساکنان آن به جلوه های گوناگون پدیده های طبیعی می باشد . به کارگیری اعداد در شعر ، از یک سو زبان شعر را کوتاه و زیبا کرده و از سوی دیگر مایه ی پیچیدگی و دیریابی آن شده است .
کوچکترین عددی که در شعر به کار گرفته شده است عدد نیم است . شاعران با این عدد معدود های گوناگونی ساخته اند که اغلب قید قلت است مانند : نیم کرشمه ، نیم جو ، و ...
عدد یک یا ( ی نکره ، یا اولین و اول ) و از این قبیل ، ترکیب های گوناگونی با معانی متفاوت ساخته است . حافظ عدد یک را معمولا در مفهوم قید قلت در ترکیباتی نظیر یک جو ، یک ذره ، یک دانه ، به کار برده است و در مقابل معمولا عدد سی یا هزار را به عنوان قید کثرت آورده است :
زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد یک ذره و صد مستی ، یک دانه و صد سیمرغ
کاربرد عدد یک و یکی گاهی نیز در مفهوم توحید الهی است .
عدد دو در ادب فارسی دارای بسامد بالایی است اما به ندرت باعث دیر یابی شعر می شود و در اکثر موارد ساده و قابل فهم است .ترکیباتی نظیر دو دیده ، دو لعل ، دو عالم ، دو رخ ، و غیره
عدد سه بسامد اندکی داشته اما شکل های معنایی زیادی ساخته است ترکیب سه جان در واقع در بردارنده ی معنای انفاس سه گانه است نفس ناطقه ، نفس نامیه و نفس حیوانی
تعبیر ثلاثه ی غساله هم همان شراب صبحگاهی است که سه جرعه بوده و در برابر خمسه ی هاضمه که پنج جرعه و سبعه ی نامیه که شش جرعه بوده است به کار می رفته است .
عدد چهار نیز بسامد بالایی در شعر فارسی دارد که معمولا مراد از آن عناصر چهار گانه است که عبارت از باد و آب و خاک و آتش می باشد .
چهار تکبیر نیز تعبیری است که کنایه از پایان انجام کاری و اتمام آن می باشد . زیرا در نماز میت مسلمانان سنی مذهب چهار بار تکبیر می گویند که ناظر بر مرگ و اتمام کار دنیوی لست .
عدد پنج در ترکیبهای گوناگونی به کار نرفته است و تنها ترکیباتی نظیر پنج نوبت زدن که کنایه از اظهار جاه و سلطنت کردن است یا در ترکیب پنج روز و پنج روزه به معنای گذرا بودن و موقتی بودن و پنج انامل به معنای پنج انگشت کاربردهای مشهور تری دارد .
از عدد شش تر کیب هایی به قرار زیر ساخته شده است :
شش جهت : شمال ، جنوب ، شرق ، غرب ، بالا و پایین
ششدر یا ششدره : در مفهوم کنایی گرفتار و گیر افتاده ، اصطلاحی در بازی نرد .
پیر ششم چرخ : صورت فلکی برجیس یا مشتری
شش دانه تسبیح ثریا : هر یک از ستاره های شش گانه صورت فلکی ثریا
عدد هفت پر بسامد ترین عددی است که مورد توجه شاعران است . تعدادی از مهمترین ترکیبهایی که با هفت ساخته شده عبارتند از :
هفت قلم آرایش : حنا ، سرمه ، وسمه ، سرخاب ، سفیداب ، زرک و غالیه
هفت پرده ی خرد : تمامی هوش و خرد
هفت اختر : شمس ، قمر ، ناهید (زهره ) ، تیر یا عطارد ، بهرام یا مریخ ، اورمزد یا مشتری ، کیوان یا زحل
هفت دریا : اخضر ، عمان ، احمر ،بربر ، اقیانوس ، قسطنطنیه ، اسود
هفت کشور یا هفت اقلیم : چین ، ترکستان ، هند ، توران ،ایران ، روم و شام
هفت گنج خسرو پرویز : گنج عروس ، باد آورد ، افراسیاب ، سوخته ، خضرا ، شاد آورد ، گنج بار
هفت اندام : سر ، سینه ، شکم ، دو دست و دو
پا
هفت خط جام : جور ، بغداد ، بصره و ازرق ، ورشکر ، کاسه گر ، فرو دینه
هفت مردان خدا ، هفت قاری قرآن ، هفت طبقه ی زیر زمین و هفت خوان نیز از این قبیل تعابیر است
عدد هشت نسبت به اعداد دیگر بسامد کمتری دارد . ترکیباتی چون هشت صفت ، هشت خلد از این عدد داریم .
عدد نه : این عدد بیشتر درباره ی آسمان به کا میرود نه فلک : همان هفت اخترند به اضافه ی فلک اطلس و فلک الافلاک به نه خراس و نه چرخ نیز خوانده شده است .همینطور نه رواق و نه طبق
نه قلم : زیور آلات نظیر سرآویز ، گوشوار ، سلسله ، گردنبند ، دستبند ، حلقه بینی ، دست برنجن ، انگشتر ، خلخال
عدد ده با ترکیبهایی نظیر جام ده منی ، ده گوش که همان بنفشه است و به ده زبان هم معروف است .
عدد یازده : گویا در لباس زیبای شعر نگنجیده و شاعران تمایلی به ساختن تصویر های شاعرانه با این عدد نداشته اند .
عدد دوازده : ترکیباتی نظیر :
دوازده برج : حمل ثورا جوزا سرطان اسد سنبله میزان عقرب قوس جدی و دلو و حوت
برگرفته از مقاله ی اعداد شاعرانه در شعر کلاسیک فارسی - مجموعه مقالات استادان زبان و ادبیات فارسی
گروه ادبيات و زبان فارسي...برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 98